مامان و پسر

بدون عنوان

1392/11/11 21:02
96 بازدید
اشتراک گذاری

تابستون امسال هروقت از کنار دوجرخه فروشی رد میشدیمنیشخند

میگفتی مامان اگه من پسر خوبی باشم واسم دوچرخه میخریهیپنوتیزمدروغگوهیپنوتیزم

ولی من چون دیدم هنوز وقتش نیست این پا،اون پا میکردم

تا اینکه اخرای شهریور واست خریدممشغول تلفن

شد پاییز و نشد بریم بیرون با دوچرخه بازی کنیم

فقط چند بار تو حیاط باهاش ور رفتیم،البته خیلی خوب نمیتونستی رکاب بزنیزبان

امروز که یه کم هوا افتابی بود بردمت تو حیاطخنده

واقعا تعجب کردم واقعا پسریزباناوه

خیلی خوب رکاب میزدیلبخند

کارت عالی بودہ(تکیه کلام خودت)

واقعا منم ذوق کردمخوشمزه

بعدش با هم رفتیم سوپری همسایهدلقک

کرانچی و بادوم زمینی گرفتیم به اقای سوپری گفتم

پلاستیک دسته دار بذار که پسرم میخاد اویزون کنه به دوچرخه ش

اقی سوپری گفت سال دیگه با دوچرخه ش تنهایی میاد خرید

خداییش حال کردم،بخدا ذوق کردم.گاوچراناسترسزبان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)